داريم لوازم ميزاريم توي ماشين که بريم مسافرت همسايمون ميگه داريد ميريد مسافرت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توي ماشين زندگي کنيم!
حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟
می گه حمومی ؟
می گم نه پـَـ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوید
داداشم گفت چرا بال بال ميزني؟ چيزي پريد تو گلوت؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم خودم رو آماده پروار ميکنم
مگس نشسته رو برنج به خواهرم ميگم: مگـــــــــــــــــس، ميگه بکشمش؟؟
پــَـَــــ نه پــََـَـــــــ زشته برنج خالي بخوره يکم خورشت بريز واسش